به خودم و زندگی ام نکاه میکنم. تنها دلخوشی ام به چه بوده؟ به اینکه شاعرم؟ شاعری که کار نیست. شاعرم که شاعرم. به کجا رسیده ام؟ چه کرده ام؟ چه تاثیری در جهان و بر جهان داشته ام؟ پرونده ام خالی است. شرمنده ام از خودم. خدا من را ببخشد. تنبلی، خسران، بیهودگی، روزمرگی، خواب، خور و خواب، خیال، بی انکیزگی، ناامیدی. اینها دستاورد من بوده است. کاری نکرده ام. حتی یک ... بگذریم. بیشتر خودم را خجالت ندهم.
خدایا من را ببخش. کمکم کن. همین